مطالب خواندنی و دانلود فایل و موسیقی
مطالب خواندنی و دانلود فایل و موسیقی

مطالب خواندنی و دانلود فایل و موسیقی

وبلاگ جوانان

مدریت یادداشت

فعلا محتوای موضوعات تکمیل نمی باشد


در اینده تکمیل خواهند گشت با تشکر مدریت وبلاگ

دانلود کتاب نهج البلاغه بهمراه شرح وقایع تاریخی

نام کتاب: نهج البلاغه (بهمراه شرح وقایع)
شرح وقایع: ابن ابی الحدید
تعداد صفحات: 1133
فرمت کتاب: PDF
زبان کتاب: فارسی

توضیحات:
نهج‌البلاغه، مجموعه‌ای از خطبه‌ها، نامه‌ها و اندرزهای (حکمت‌ها)ی علی ابن ابی‌طالب، امام اول شیعیان است. گردآورندهٔ نهج‌البلاغه، ابوالحسن محمد بن حسین موسوی معروف به سید رضی و شریف رضی است. اینبار برای کاربران محترم میهن دانلود نسخه کامل نهج البلاغه به همراه ترجمه و  شرح وقایع و توضیحات تاریخی آن توسط ابن ابی الحدید مفسر معروف نهج البلاغه است.
ادامه مطلب ...

راه های ارتباط با مدیر و تبادل لینک


  توجه!!      اطلاعیه جدید       توجه!! 


دوستان گرامی دامنه جدید به وبلاگ متصل شد!!!


ادرس: takjomle.ir


از این پس با این ادرس وارد سایت شوید ادرس مذکور مورد سئو قرار

گرفته و در حال ادامه نیز می باشد و الکسای سایت به 6 میلیون رسیده

      

توسط بخش نظرات این یاداشت و ایمیل tohid_123_mth@mihanmail.ir و sara-mth@yahoo.com می توانید با مدیران ارتباط بر قرار کنید


برای تبادل لینک ابتدا ما رو با


عنوان ( مطالب خواندنی و دانلود فایل و موسیقی)


و ادرس ( http://tobejavan.blogsky.com/ )


لینک نمایید و سپس از طریق نظر همین نوشته به ما اطلاع داده پس از برسی لینک شوید


مدیر1:توحید

مدیر2 :سارا


امیدواریم از وبلاگ خوشتون بیاد و نیاز هایتان رفع شود

شعر هایی فوق العاده زیبا در مورد امام زمان(عج)


شعر هدیه:

آید آن روز که خاک سرکویش باشم           ترک جان کرده و آشفته رویش باشم

یوسفم گـرنزند بـر سـر بالینم سـر          همچو یعقوب دل آشفته بویش باشـم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر1:

در انتظار ظهورت چه رنج ها که کشیدیم      برفت عمر و نشد بارور درخت امیدم

به یاد دیدن رویت چه ناله ها که نکـردم     ز گلستان جمالت گلی دریغ نچـیدم  

شبان تیره بسی خون دل زدیده فشانـدم    دریغ و درد که جز سوز و ساز هیچ ندیدم

به هر کجا گذر شد سراغ وصل تو جستـم     ز فرط شوق لقایت به کوه و دشت دویدم

ز هر که بوی ببردم که ره به سوی تو دارد    به عجز ولا به لقای تو را از او طلبیدم

دل شکسته و چشم پر آب و حال پریشـان    به یاد وصل تو شاها طمع ز خلق بریدم

شها تو آگهی از سوزش دل من حیران          در انتظار لقایت به آرزو نرسیدم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر2:

از هجر تـو بی قرار بـودن تا کـی؟    بازیچه روزگـار بـودن تا کـی؟

ترسم که چراغ عمر گردد  خامـوش      دور از تو به انتظار بودن تا کـی؟

ما را که به خدمتت رسیدن سخت است   دیدن همه را تو را ندیدن سخت است

بار غم تو به جـان کـشیدن آسـان       از دشمن تو طعنه شنیدن سخت است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر3:

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند         آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند

در دم نهفته به ز طبیبان مدعی                باشد که از خزانه ی غیبش دوا کنند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر4:

دل به هوای روی تو رفته به جستجوی تو     مانده در آرزوی تو دیده ی اشکبار من

گفتم اگر وفا کنی هست در انتـظار تـو       سینه ی داغدار من خاطر بی قرار من

عید نیمه شعبان برشما مبارک باد


       میلاد  گل   و بهار  جان  امد                                             برخیز که عید می کشان امد

       خاموش مباش زیر این خرقه                                             بر جان جهان دوباره جان امد

        گلزار ز عیش لاله باران شد                                             سلطان زمین و  اسمان  امد

       اماده ی امرونهی وفرمان باش                                           هشدار که منجی جهان امد


                                                                                                               امام خمینی

                       

                     



تنها منجی



ولادت امام زمان (ع)
مقدمه :
سخن گفتن از امام دوازدهم حضرت بقیه الله الاعظم (ع) کاری بس دشواروخطیر است چراکه شخصیت با عظمت آن بزرگوار ، دراندیشه کوچک ما نمی گنجد وبا معیارها ومعادلات پیش پاافتاده نمی توان پی به شکوه وجلال آن حضرت برد .
ولادت و زندگى مهدى موعود(عج) از رخدادهاى مهم است و ریشه در باور دینى مسلمانان دارد. اعتقاد به تولد حیات طولانى ظهور و امامت آن حضرت مسأله اى است اساسى که نقش سرنوشت ساز و جهت بخشى را به زندگى و رفتاردین باوران بویژه شیعیان داده است.احادیث فراوانى از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) از طریق سنّى و شیعه رسیده که بیانگر ویژگیهاى شخصى امام زمان(عج) است: از خاندان رسالت از فرزندان فاطمه(ع) نهمین فرزند امام حسین(ع) دوازدهمین پیشواى شیعیان و...(1)
گزارشگران تاریخ نیز چه آنان که پیش از ولادت وى م
ى زیسته اند و چه آنان که در زمان ولادت و پس از آن بوده اند از این ولادت پر برکت خبر داده اند و برخى از آنان که توفیق دیدار و مشاهده مهدى(عج) را داشته اند از شمایل و اوصاف آن امام سخن گفته اند.(2)
با وجود این شواهد و قراین که در درستى آنها تردیدى نیست هنوز درباره زندگى و شخص آن حضرت مسایل و مطالبى مطرح است که بحث و بررسى بیشتر و دقیق ترى را مى طلبد.
پیشنهاد میکنم قبل از مطالعه زندگینامه امام زمان (ع) حتما زندگینامه پدر ومادر گرامی آن حضرت را مطالعه فرمایید تا با دید عمیقتری به شناخت آن حضرت برسید
در این نوشتار بر آنیم که ضمن اشاره به سیر طبیعى زندگى امام عصر(عج) از آغاز تولد تا عصر ظهور به اندازه توان و مجال به برخى از پرسشها پاسخ بدهیم

نام پدر ومادر امام زمان (ع):
نام پدر این بزرگوار امام حسن عسکری (ع) پیشوای یازدهم ونام مادر گرامیشان نرجس خاتون (س) میباشدکه ایشان بنا برروایات یک شاهزاده رومی بودند ودرخواب با امام حسن عسکری (ع) آشنا شده ومسلمان میشوند . امام زمان تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)میباشد (به زندگینامه امام حسن عسکری (ع) وهمسرشان نرجس خاتون (س) مراجعه شود)

مقام ومنصب :
ایشان معصوم چهاردهم و امام دوازدهم شیعیان هستند

نقش انگشتری :
«انا حجة الله فی ارضه» ویا « اناحجة الله وخاصته»

تاریخ ولادت :
یک سال و یک ماه پس از ازدواج امام حسن عسکری (ع) و نرجس خاتون امام زمان به دنیا می آیند حضرت ولی عصر (ع) بنا بربیشترین روایت روز جمعه نیمه شعبان 255 هجری قمری متولد شده اند(3)
جالب است بدانیم او پیش از آفتاب چشم به این جهان گشود، تا همیشه آفتاب را پشت سر قرار دهد
شب این میلاد خجسته را «شب برات» ‌و «شب مبارک» و «شب رحمت» خوانند. شیخ صدوق درکمال الدین نقل میکند نرجس خاتون روزی مشاهده میکند که نوری وارد بدن اومیشود وبه امام حسن عسکری موضوع راگزارش میکند وامام اورا نوید به بارداری امام زمان میدهد ومیفرماید : پسری می آوری که نامش محمد است وپس از من ،جانشین من خواهد بود.
نرجس ،عروس فاطمه ،شد مادر صاحب زمان درمهد نور ،مهدی ظهور آیینه حق شدعیان
پس میلادش روزجمعه نیمه شعبان 255 هجری است چون پدرش وفات کرد او5 ساله بود ومشهوربین علماء نیزهمین تاریخ است وکسی در این جهت اعتراضی نکرده مگر کلینی در کافی وصدوق درکمال الدین و شیخ طوسی در الغیبه که این سه بزرگوار یک مرتبه سال 255 وباردیگر 256 نوشته انداما هرسه بیشتر سال 255 هجری راقبول دارندبرای ولادت ایشان تاریخهای دیگری هم ذکر شده
علت اینکه درتاریخ تولد ایشان عده ای اختلاف دارند ممکن است به دلیل پنهان نگه داشتن تولد آن امام بوده باشد بنابر این اصل ولادت مهدی جزء مسلّمات تاریخ اس
ت و در این تاریخ بین علما و محدثان و علمای فریقین هیچگونه اختلافی نیست.
شهید اول درکتاب دروس از امام جعفر صادق روایت کرده که آن حضرت فرموده اند : درشبی که قائم آل محمد (ع) متولد گردد هرمولودی متولد شود باایمان است واگردرزمین شرک متولد گردد ،خداوند به برکت وجود امام ،اورا به سرزمین ایمان منتقل خواهد کرد
پس بنابرمبنای مشهور حضرت پس از شهادت جدگرامیش ،امام هادی (ع) حدود یکسال بعد ،متولد شده است یعنی حدود یکماه از حکومت مهتدی عباسی گذشته ،زیرا مهتدی یک شب به آخرماه رجب مانده به حکومت رسید وتولد امام (ع) نیمه شعبان است

سال ولادت:
همان گونه که بیان شد همه منابع و مآخذ شیعه سال 255 را سال ولادت بیان کرده‌اند از جمله اثبات الوصیة، کافی، غیبة طوسی، ارشاد ،کمال الدین. این قول علاوه بر آنکه معروف و مشهور است مستند به کلام حکیمه خاتون نیز می‌باشد.
در مورد سال ولادت قول‌های دیگری نیز گفته شده ا
ست:

1
مدت عمر شریف امام زمان (ع):
از سال 255 تا کنون

سال به امامت رسیدن وسن ایشان درآن هنگام :
سال به امامت رسیدن 260 هجری وسن شریفشان درآن هنگام 5 سال است

چگونگی ولادت امام مهدی (ع) :
برخیز که حجت خدامی آید

رحمت زحریم کبریا می آید
از گلشن عسکری گذرک
ن که امروز

بوی گل نرگس از فضا می آید
باید دانست که روایات و احادیثى که دلالت بر ولادت و وجود حضرت ولى عصر علیه السلام دارد بسیار است و ما در باب اوّل از فصل سوّم منتخب الاثر بیش از دویست روایت را در این موضوع نقل کرده ایم و سید علامه میر محمد صادق خاتون آبادى در کتاب اربعین مى فرماید: در کتب معتبر شیعه بیش از هزار حدیث روایت شده در ولادت حضرت مهدى علیه السلام و غیبت او و آنکه امام دوازدهم است و نسل امام حسن عسکرى علیه السلام است و اکثر آن احادیث مقرون به اعجاز است.
گزارش و تفصیلات ولادت سراسر برکت امام، در کتب معتبر و اخبار، مشروحاً بیان شده است; از جمله این اخبار روایتى است که در ینابیع الموده،(27) فاضل قندوزى که از علماى اهل سنّت است و شیخ طوسى در کتاب غیبت و شیوخ دیگر روایت کرده اند و صدوق در کتاب کمال الدین به سند صحیح و معتبر از جناب موسى بن محمد بن قاسم بن حمزة بن موسى بن جعفر علیهما السلام از حضرت حکیمه خاتون دختر والامقام امام محمد تقى علیه السلام که از بانوان با عظمت و شخصیّت و فضیلت خاندان رسالت است، حدیث کرده است.
حکیمه فرمود: امام حسن عسکرى علیه السلام خادم خود را نزد من فرستاد که شب را نزد ایشان افطار کنم هنگامی که من ایشان را دیدم فرمودند عمه امشب در نزد ما افطار کن که شب نیمه شعبان است و خداوند حجت را در این شب ظاهر فرماید و او حجت خدا در زمین است.
من عرض کردم: مادرش کیست؟
فرمود: نرجس.
گفتم: فدایت شوم، به خدا سوگند در او اثرى از بارداری نیست.
امام لبخندى زدند و فرمودند: همین است که براى تو مى گویم عمه جان هنگام سپیده دمِ صبح اثر باردارى او ظاهر مى شود، زیرا نرجس مانند مادر موسى است که نشانى از فرزند داشتن در او دیده نمى شد و تا هنگام تولد موسى هیچ کسى از ولادتش خبر نداشت.( فرعون ستمگرکه مى دانست اگر حضرت موسى متولد شود، با او مبارزه مى کند و تخت و تاجش را نابود مى سازد، با تمام نیرو مى کوشید تا از ولادت موسى (ع)جلوگیرى کند، لذا دستور داد تا زنان را از مردان جدا کنند اما وقتى خدا بخواهد موسى به دنیا بیاید، تلاش صدها فرعون هم بى نتیجه خواهد بود. قبل از تولد حضرت موسى (ع)کسى باور نمى کردکه مادرش باردار است، نرجس نیز همچون مادر موسى تا آخرین لحظات ولادت امام زمان (ع)نشانى از باردارى در خود نداشت، زیرا آینده نرجس بسیار حساس و پر اهمیت بود. جاسوس ها همه جا راکنترل مى کردند وکار آگاهان حکومت هر حرکت مشکوکى را زیر نظر داشته و به شدت مراقب بودندکه اگر فرزندى از امام یازدهم متولد شود، نا بود مى کنند.)
در روایتی دیگر از حکیمه خاتون امام حسن عسکری به ایشان فرموده اند :«ما اوصیاء از شکمها برداشته نمی شویم و مادرانمان، ما را در پهلوهای خود حمل می کنند، و ما از ارحام بیرون نمی آییم بلکه از طرف راست مادران خود بیرون می آییم زیرا ما نورهای خداوند هستیم که کثیفی به ما نمی رسد.»(28) (البته صحت این روایت مورد شک وتردید است )
حکیمه گفت: وارد اتاق شدم چون سلام کردم و نشستم نرجس خواست پاى افزارم را بیرون آورد، گفت: اى سیده من و سیده خاندان من، چگونه شب کردى؟
گفتم: بلکه تو سیده من و سیده خاندان منى.
گفت: اى عمه این چه سخن است؟!
گفتم: اى دخترم، خدا امشب به تو پسرى کرامت فرماید که در دنیا و آخرت آقا است; پس او خجالت کشید و حیا کرد، و رفت گوشه ای از اطاق نشست امام حسن عسکری ع س
خنان ما را شنید و فرمود: «ای عمه! خداوند ترا جزای خیر بدهد.»
وقتى از نماز عشا فارغ شدم افطار کردم و در بستر خوابیدم چون نیمه شب رسید برخاستم
من زودتر از شب هاى قبل به نماز شب مشغول شدم. نماز را خواندم و فارغ شدم و نرجس همچنان در خواب و راحت بود، من نشستم براى تعقیب نرجس خاتون نیز از خواب بیدارو از اطاق بیرون رفت، وضوگرفت و مشغول نماز شب شد. نمازش را خواند وخوابید من از اطاق بیرون رفتم و به آسمان نگاه کردم، دیدم که طلوع فجر است، اما هنوز اثرى از فرزند نیست.
هنوز نرجس در خواب بود، در شک افتادم، امام فریاد زد، عمه شتاب مکن که مطلب نزدیک گردیده.
در حالى که من از این تردید شرمنده بودم به طرف اطاق برگشتم
نشستم و سوره الم سجده و یس خواندم که ناگاه نرجس هراسناک بیدار شد، من به بالینش شتافتم و گفتم:
«بسم الله علیک» آیا چیزى احساس مى کنى؟
گفت: بله، اى عمه.
گفتم: آسوده خاطر باش همان است که به تو گفتم.
در این حال، دیدم نرجس خاتون، اضطراب دارد، پس او را در بغل گرفتم و نام الهی را بر او خواندم. امام حسن عسکری (ع )صدا زد که: «سوره قدر را بر او بخوان»
از او پرسیدم: «چه حالی داری؟»

نرجس خاتون گفت: ظاهر شد اثر آنچه مولایم فرمود.
امروز که آفتاب توحید دمید درخانه نرجس ،گل امید دمید
میخواند حکیمه سوره قدرکه دید دروقت طلوع فجر ،خورشید دمید
پس مشغول خواندن سوره قدر شدم چنانچه امام حسن عسکری ع امر فرموده بود. پس آن طفل در شکم نرجس خاتون نیز با من همراهی می کرد و آنچه که من می خواندم را می خواند و بر من سلام کرد و من ترسیدم. امام حسن عسکری ع صدا زد و فرمود: که: « ای عمه از امر خدا تعجب مکن که خداوند زبان ما را درکودکى به حکمت بازکرده و در بزرگى حجت خود در زمین قرار مى دهد .(29)
سخن حضرت تمام نشده بود که ناگهان حضرت نرجس (س) از نظرم ناپدید شد و او را ندیدم. گویا پرده ای میان من و او زده شده بود. پس فریاد کنان بسوی حضرت امام حسن عسکری ع دویدم. آن حضرت فرمود: «برگرد ای عمه! که او را در جای خود خواهی یافت.»
پس من مراجعت نمودم و بعد از زمان کمی، پرده برداشته شد و نرجس خاتون را دیدم که بر وی نوری است که چشمم را خیره نمود و حضرت صاحب الامر (ع )را مشاهده کردم که به سجده افتاده و انگشتان سبابه خود را به طرف آسمان بلند کرده بود و مشغول ذکر خدا بود.ومیگفت :

«اشهد ان لااله الله وحده لاشریک له وان جدی رسول الله وان ابی امیرالمومنین وصی رسول الله »(یعنی: شهادت می دهم که نیست معبودی جز خداوند و بدرستی جد من محمد، فرستاده خداوند، و پدرم امیرالمومنین وصی رسول خداست.)
پس یک یک امامان را برشمرد تا بخودش رسید فرمود : « اللهم انجزلی ما وعدتنی و اتمم لی امری و ثبت وطاتی و املاء بی الارض قسطا وعدلا.» (یعنی: خدایا وفا کن به آنچه که به من وعده داده ای و امرم را تمام کن و قدمهایم را محکم گردان و بوسیله من زمین را پر از عدل و داد کن.)
هنگامى که او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است. در حالى که در بازوى راستش نوشته است: «جاءَ الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا »یعنی حق آمد وباطل محو گردید پس بدرستیکه باطل نابود شدنی است
در روایت دیگرى آمده است: چون حضرت مهدى (علیه السلام) متولّد شد، نورى از او ساطع گردید که به آفاق آسمان پهن شد، و مرغان سفید را دیدم که از آسمان به زیر مى آمدند و بال هاى خود را بر سر و روى و بدن آن حضرت مى مالیدند و پرواز مى کردند.وچون از امام حسن عسکری سئوال نمودم فرمودند آنها فرشتگان خداوند هستند که برای تبرک آمده اند (30)
البته این روایت دربعضی از کتب از زبان یکی از کنیزان نقل شده شاید علت آن این باشد که هم حکیمه خاتون وهم کنیز شاهد این واقعه بوده اند
وی چنین گفته :
هنگامى که مولاى ما دیده به جهان گشود، نورى از او ساطع گردید که همه اقطار جهان را روشن ساخت .
در آن هنگام پرندگان نقره فامى دسته دسته از آسمان فرود آمدند و بالهاى خود را بر سرو صورت و پیرک نوزاد سائیدند، و سپس به سوى آسمان پر گشودند.
چون مشاهدات خود را به امام حسن عسکرى (علیه السلام ) عرض کردم ، تبسمى کردند و فرمودند:
تلک ملائکه السماء، نزلت لتتبرک بهذا المولود، و هى انصار اذا خرج باءمر الله عزوجل :
((اینها فرشتگان آسمانند، که براى تبرک جستن از این مولود فرخنده فرود آمده اند، و چون به امر پروردگار ظهور کند، اینها یاورانش ‍خواهند بود.(31)
همچنین کنیزی به نام نسیم ، که آن نیز روز ولادت آن مهر تابان ، حضرتش را در حال سجده مشاهده کرده ، که انگشت سبابه اش را به سوى آسمان بالابرده مى فرماید: الحمدلله رب العالمین ، و صلى الله على محمد و آله .
همچنین کنیزی به نام ماریه ، که د
ر آن خانه خدمت مى کرد، و در روز ولادت ، آن حضرت را دیده است که با انگشت سبابه به سوى آسمان اشاره کرده مى فرماید:
الحمدلله رب العالمین ، و صلى الله على محمد و آله .(32)
در روایت دیگری آمده است که: چون حضرت مهدی (ع)، متولد شد به زانو در آمده و دو سبابه خود را بلند نمود. آنگاه عطسه کرد و فرمود: «الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله عبدا ذکر الله غیر مستنکف و لا مستکبر» (یعنی: سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است و درود خدا بر محمد و آل او باد، بنده ای که بدون هیچ ننگ و استکباری خدا را یاد کرد.)
آنگاه فرمود: «ظالمان گمان کردند که حجت خداوند باطل خواهد شد، اگر در سخن گفتن به من اجازه می دادند هر آینه شک زایل می شد.»(33)
در نیمه شعبان که جهان داشت سکون
گفتا صنمی، سرو قدی، رخ گلگون
کاین بوی خوش، از کجا واز کیست، بگو
گفتم ز گل نرگسِ نرجس خاتون
حکیمه خاتون گزارش خود را چنین ادامه میدهد که در این موقع حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) صدا زدند: عمه! فرزندم را نزد من بیاور. وقتى نوزاد را نزد حضرت بردم،همین که نظرش بر پدرش افتاد سلام کرد حضرت وى را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم کودک دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: فرزندم! سخن بگوبه قدرت الهی !گفت:«بسم الله الرحمن الرحیم ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الوارثین ونمکن لهم فی الارض و نری فرعون وهامان وجنودهما منهم ماکانوا یحذرون »«میخواهیم منت گذاریم بر جماعتی که ایشان را ستمکاران در زمین ضعیف گردانیده اند ایشان رادر زمین وارثان زمین وتمکن واستیلا بخشیم وبنمائیم فرعون وهامان را ولشکرهای ایشان رااز آن امامان آنچه را حذر میکردند ».(34)
آنگاه بر پیامبر اکرم (ص)وامیرالمؤمنین (ع) و همه ائمه تا پدرش درود فرستاد.(35).
در روایتی دیگر آمده که وقتی حضرت زبان به کام فرزندش فرو برد، سپس فرمود: اى فرزند بخوان طفل شروع به خواندن کرد، از صحف آدم و زبور داود تا تورات و انجیل را به زبان عبرانى و سریانىِ خواند، سپس این آیه را تلاوت کرد....
بعدامام به من فرمود: این کودک را بگیر و به مادرش بسپار تا او را شیر دهد. وقتى نرجس به او شیر داد، بار دیگر فرزندم را نزد من بیاور. من نوزاد را به مادرش برگرداندم چون اورا نزد مادرش بردم سلام کرد مادر نیز جواب سلامش رادادو پس از نوشیدن شیر دو مرتبه نزد حضرت آوردم.
حـکـیـمه خاتون گوید: امام حسن عسکرى پس از ولادت امام زمان (عج) آن بزرگوار را به (روح القدس) سپرد وخطاب به او که با ملایکه به صورت پرندگانى ظاهر شده بودند فرمود:
(ایـن فـرزنـد را بـبـر و حـفـظ کـن و هـر چـهـل روز یـک بار او را پیش ما بیاور. سپس خطاب به فـرزنـد خـود فرمود: تو را به آن کسى که مادر موسى ، فرزندش را به او سپرد مى سپارم . نـرجـس خـاتـون از فـراق فرزند گریان شد. امام فرمود: آرام باش و بدان که شیر خوردن از غیر پستان تو بر او حرام است و به تو باز مى گردد؛ همچنان که موسى به مادرش بازگشت . چنانچه حقتعالی فرموده است که« برگردانیدیم موسی رابه سوی مادرش تا دیده مادرش به او روشن گردد» حکیمه خاتون سؤ ال کرد که این پرنده چه بود؟ فرمود:« روح القدس بود.که موکل است به ائمه که ایشان راموفق میگرداند از جانب خدا واز خطا نگاه میدارد وایشان را به علم زینت میدهد »
روایت است کهامام حسن عسکری فرموده اند «چون خداوند مهدی این امت را به من عطا فرمود دوملک فرستاد که اورا به سراپرده عرش رحمانی بردند در سراپرده عرش حقتعالی به او خطاب کرد که مرحبا به تو ای بنده من که توراخلق کرده ام برای نصرت دین من واظهار امر من ومهدی عباد من ،قسم به ذات ذات مقدس خود میخوریم که به اطاعت تو ثواب میدهم وبه نافرمانی تو عقاب میکنم مردم را وبه سبب شفاعت وهدایت تو بندگان را می آمرزم وبه مخالفت تو ایشان راعذاب میکنم ! ای دوملک برگردانید اورا به سوی پدرش واز جانب من اورا سلام برسانید وبگویید که اودر پناه وحفظ وحمایت من است .اورا از شر دشمنان حراست وحفاظت مینمایم،تا هنگامی که اورا ظاهر گردانم وحق را به او بر پادارم وباطل را به سرگون سازم ودین حق برای من خالص باشد »(36)
نخستین کسى که امام زمان را شست رضوان خازن بهشت بود که با جمعى از ملائکه مقربین او را به آب کوثر و سلسبیل غسل دادند(37) او ازهمان ابتدا به روح القدس سپرده شد ودر عالم نوروفضای قدسی تربیت شد
در روایات دیگر آمده که حکیمه خاتون گفته چون روز نیمه شعبان خدمت امام حسن عسکری (ع) رفتم به طرف گهواره آن حضرت رفتم روپوش از روی او برداشتم ولی بچه راندیدم عرض کردم فدایت گردم بچه چه شد ؟ فرمود :عمه جان اورابه کسی سپردم که مادرموسی فرزند خود رابه سپرد.(البته دربعضی روایات روز سوم ذکر شده )
وچون روز هفتم به حضور امام شرفیاب شدم گهواره ای دیدم مولای خود را دیدم چون ماه شب چهارده وبر روی من میخندید وتبسم میفرمود حضرت فرمود :عمه فرزندم رابیاور.اورادرقنداقه پیچیده نزد حضرت بردم امام مانند بار اول فرزند دلبرش رانوازش فرمود وزبان مبارک آنچنان دردهان اومینهاد که گویی شکروعسل به او میخوراند سپس فرمود : ای فرزندم با من سخن بگو گفت : اشهدان لااله الاالله آنگاه بر پیغمبرخاتم (ص) وامیرالمومنین (ع) ویک یک ائمه تاپدربزرگوارش درود فرستاد وسپس این آیه شریفه را تلاوت نمود :
اراده کرده ایم که منت بنهیم برآنان که درزمین زبون گشتند وآنهارا پیشوایان ووارثان زمین قرار دهیم وآنهارادرزمین جای دهیم وبه فرعون وهامان ولشکریان آنان نشان دهیم آنچه راکه آنها از آن میترسیدند (سوره قصص آیه 4) سپس بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و حضرت علی علیه السلام و همه امامان درود فرستاد تا به نام پدرش رسید و پس از ذکر نام پدرش ساکت شد.
تاقیامت زیمن نهضت او دولت حق ،دوام خواهد کرد
با قیام مقدسش یزدان نورخود راتمام خواهد کرد
همچنین در چهل روزگی به دیدارش رفتم مولایم امام زمان را مشاهده کردم که در خانه راه می رود و کسی را ندیدم که فصیح‌تر از او سخن بگوید.»

در روایتی دیگر آمده که حکیمه گوید: « پس از آن از ابومحمد علیه السلام سراغ امام زمان را می گرفتم و او در پاسخ می فرمود: « او را به کسی سپردیم که مادر موسی علیه السلام فرزندش را به او سپرد»
بدین ترتیب تولد شگفت انگیزترین انسان تحقق یافت .و این لحظه پرشکوه در 15 شعبان 255 هجرى اتفاق افتاد. ...راوی این حدیث میگوید این روایات را از عقبه خادم امام حسن عسکری (ع) پرسیدم واونیز، گفته حکیمه خاتون را تصدیق کرد
                                                            ادامه دارد ...


پی نوشتها ومنابع :
1- کتاب الغیبة شیخ طوسى تحقیق شیخ عباد اللّه تهرانى و شیخ على احمد ناصح صص 136 ـ 141 مؤسسه معارف اسلامیه.*کتاب الغیبة محمد بن ابراهیم نعمانى تحقیق على اکبر غفارى صص 116 ـ 126 مکتبه صدوق. *کنز العمال فى سنن الأقوال والأفعال علاء الدین هندى ج14صص261 تا 276. مؤسسه الرسالة* کمال الدین وتمام النعمة شیخ صدوق با تصحیح و تعلیق على اکبر غفارى ج1 و 2صص256 ـ 286. انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین قم.
2- .اثبات الوصیة مسعودى ص 276 دارالأضواء بیروت*مروج الذهب ومعادن الجوهر مسعودى ج4ص 199 دارالمعرفة بیروت*کمال الدین شیخ صدوق ص 434.
3- بحارالأنوارعلامه مجلسی، ج 51، ص 2* غیبت شیخ طوسى ص 137 – 152*وفیات الاعیان ج 3 ص 316 * ارشاد شیخ مفید ص 326* اعلام الوری ص 293* نورالابصارص 170 *ابن وردی ج1 ص 232* ابوالفداء ج 1 ص 47 * الاتحاف ص 69 * الیواقیت والجواهر ص 288 * فصول المهمه ص 310 *نورالابصار ص 170 *ثبات الهداه : ج 3 ص 507* اثبات الوصیه ص 195* اصول کافی ج 1 ص 431* اعیان الشیعه : ج 2 ص 44* الزام الناصب : ج 1 ص 317* الامام المهدى : ص 9* البرهان : ص 64* جوهره الکلام : ص 157* الذخیره الى المعاد: ص 327* المجالس السنیه : ج 5 ص 479* منتخب الاثر: ص 320* نجم ثاقب : ص 11 * یوم الخلاص : ص 86
4- اثباة الهداة، ج3، ص570
5- (بحار، ج53، ح1، ص9).
6- (کمال الدین، ج2، ب 41، ح12).
7- (کمال الدین ، ب38، ح2).
8- دلائل الامامه، محمد بن جریر بن رستم طبرى، ص 271 و 272، منشورات رضى، چاپ سوم، قم.
9- کشف الغّمه، على بن عیسى اربلى، ج 3، ص 227، مکتبة بنى هاشمى، 1381، هـ ق، تبریز.
تاریخ الائمه، ابن ابى الثلج بغدادى، ص 15، مکتبة بصیرتى
10- (کافی، ج1، کتاب الحجة، ب مولد الصاحب، ج2).
11- (الفصول المختاره، ص326).
12- (غیبة طوسی، ص245، ح212).
13- (کمال الدین، ج2، ب41، ح9)
14- کمال‌الدین، ج2، ب41، ح12
15- بحار، ج51، ح4.
16- اثباة الوصیة، باب صاحب الزمان، ص275.
17- اثباة الوصیة، ب صاحب الزمان، ص286
18- (ج2، ب43، ح25)
19- کمال الدین، ج2، ب33، ح51).
20- کمال الدین، ج1، ب29، ح2).
21- کفایة الطالب/ ص312).
22- الیواقیت و الجواهر/ ج2، ص127).
23- به نقل از نور الابصار/ ص186).
24- صواعق المحرقه/ چاپ دوم/ ص124).
25- گزارش لحظه به لحظه از میلاد نور از علی اکبر مهدی‌پور ص55-62وص62-65
26-همان ص55.
27- ینابیع الموده، فاضل قندوزى ص449 و 451
28- تاریخ انبیا وچهارده معصوم ،سید محمد مهدی موسوی ،ص 749
29- بحارالانوار ج 51، ص 13
30- بحارالانوار، ج 51، ص 19*منتهى الامال، ج 2، ص 285* غیبت شیخ طوسى ص 141.
31- الثاقب فى المناقب : ص 584 و روضه الواعظین : ص 260.
32- غیبت شیخ طوسى : ص 147، کشف الغمه : ج 3، ص 288، حلیه الاءبرار: ج 5 ص 185. کمال الدین، ص 430
33- گردآوری پایگاه اینترنتی پرشین وی
34- سوره قصص آیات
5و6
35- بحارالانوار ج 51 ص 12* کمال الدین دو جلدى، ص 424.
36- تاریخ انبیا وچهارده معصوم سید محمد مهدی موسوی ص 781
37- منتخب الاثر، ص320* اثبات الهداة، ج7، ص139، ح683* اربعین خاتون آبادى، ص24، تواریخ النبى و الال : ص 43.و کتابهاى دیگر.