راز پیروزی اسکندر
میگویند اسکندر قبل از حمله به ایران درمانده و مستأصل بود. از خود میپرسید که چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیشتر میفهمند حکومت کنم؟
یکی از مشاوران میگوید: «کتابهایشان را بسوزان. بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند».
در ادامه مطلب بخوانید
اما ظاهراً یکی دیگر از مشاوران (به قول برخی، ارسطو) پاسخ میدهد: «نیازی به چنین کاری نیست. از میان مردم آن سرزمین، آنها را که نمیفهمند و کم سوادند، به کارهای بزرگ بگمار. آنها که میفهمند و باسوادند، به کارهای کوچک و پست بگمار. بی سوادها و نفهم ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند داشت. فهمیده ها و با سوادها هم یا به سرزمینهای دیگر کوچ میکنند یا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشه ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد...».
=================
عبدالعظیم رضایی، پژوهشگرتاریخ و تاریخ نگار ایرانی:
حفظ هویت ایرانی باید توسط جوانان انجام و به جهانیان شناسانده شود
ایرانیان بودند که از آبشخور دانش خود سراسر دنیای آن روزگار را سیراب میکردند
ولی عدهای از روی نادانی ایرانیان قبل از اسلام را وحشی، بیتمدن و بیفرهنگ می دانند
گفتگوی ، جون 2003 با استاد رضایی انجام شده است:
عبدالعظیم رضایی در خصوص تاریخ، پیشینه و میراث فرهنگی ایرانیان، با اشاره به اینکه سخن درباره میراث فرهنگی ایران بسیار است، ایرانیان را مردمی ویژه با فرهنگ و تمدن کهن خواند و گفت: دلباختگی به ملت ایران و سرزمین ایران باعث شد تا درباره این سرزمین کهن و دیرینگی آن بنویسم و این کار را انجام دادم. اما آنچه برایم اهمیت دارد، نوشتن تاریخ باستانی ملتمان است که خود را به جهانیان بشناسانیم؛ تا به ما تهمت ولگردی و بیتمدنی نزنند. درحالیکه حدیثی از پیامبر اسلام وجود دارد �لو کان العلم معلقا لثریا و لتناوله رجال من الفارس� که میگوید اگر دانش در ستاره ثریا باشد ایرانیان (قوم عجم) به آن دست پیدا میکنند، برخی افراد عنوان کردهاند که با آمدن اسلام، تمدن و فرهنگ نیز به ایران وارد شد.
وی با اشاره به اینکه تمدن ایرانیان در تاریخ همواره مورد اجحاف قرار گرفته است، گفت: بسیاری از پیشرفتها یا کشفیات در طول تاریخ متعلق به ایرانیان است؛ اما متاسفانه همواره به نام کشوری دیگر ثبت شده و ما خود نیز آنها را باور کردهایم. به عنوان مثال 8500 سال پیش که رودابه مادر رستم هنگام وضع حمل به حال مرگ میافتد و از پزشکان ایرانی کمک خواسته میشود، دکتر سریت و ثعنه مرقه، مردانی دانشمند، وارسته و دانا از هر دیدگاه خنجر را به شراب هئومه که به نوعی سکرآور، اما شفابخش بود آغشته کرده (درواقع گندزدایی کردند) شکم مادر را شکافته و بچه را خارج میکنند. هزاران سال پس از این کار مادر جولیوس سزار (قیصر دوم) به همین درد گرفتار میشود و پزشکان یونانی عاجز از معالجه، چندین نفر از پزشکان ایرانی را به روم میآورند و او را �سزاریون� میکنند. بدبختانه این کار به نام جولیوس سزار، سزاریون نام میگیرد؛ در حالیکه باید رستمیون نامیده میشد.
رضایی در ادامه به وجود ضبط صوت در ایوان مدائن و تاق کسری اشاره کرد و گفت: هنگامی که پدر اسکندر هیاتی به درباره خشایارشاه میفرستد، متوجه ترنم موسیقی در سالن میشوند، درحالیکه ارکستری در سالن وجود نداشته است. آنها سوال میکنند و خشایار پاسخ میدهد که هنرمندان ما قبلا مینوازند و میخوانند و هنگامی که میهمانان میآیند آن را پخش میکنیم. البته بنده مدتی در این فکر بودم که سیم از کجا آمده و برق از کجا تولید میشده که خوشبختانه آقای دیاکونوف - تاریخنویس و ایران شناس فرزانه روسی ـ این مشکل را حل کرد. بدین ترتیب که در دهکدهای در سرزمین عراق که متعلق به ایران بوده، پیلی یافته که هم اکنون و پس از گذشت سه هزار سال که به حال پوسیدگی درآمده، 12 کیلوگرم وزن دارد. پیلها را به هم وصل کرده، از آنها برق تولید و جهت آبکاری نقره، طلا و فلزات دیگر استفاده میکردند.
او با تاکید بر اینکه ایرانیان بودند که از آبشخور دانش خود سراسر دنیای آن روزگار را سیراب میکردند، اظهار داشت: حدود ده هزار سال پیش هنگامی که در هیچ جای دنیا مثل روم، یونان، بابل، کلده، آشور، اکد و مصر، خط شناخته نشده بود، ایرانیان الفبای �دین دبیره� را با 32 حرف بهوجود آوردند که پیامبر باستانی ایران زرتشت نیز، اوستا را با این الفبا ثبت کرد. همچنین خط میخی را سه یا چهار هزار سال بعد (که عدهای آن را اولین خط بهوجود آمده مینامند) سومریان که آریایی و از نیاکان ما بودند، از خط �دین دبیره� بهوجود آوردهاند. همچنانکه بسیاری از واژهها و حروف از ایران به کشورهای اروپایی و آمریکا رفته است؛ مانند ایام هفته که ما ده هزار سال پیش یکشنبه را خورشیدروز و دوشنبه را ماهشیدروز مینامیدیم و امروز به نامهای sunday و monday نام برده میشوند. حتا امروز زرتشتیان هندوستان همچنان به همان نامها ایام هفته دارند.
با تمام این احوالات و روشن بودن فرزانگی ایرانیان، چه جای این است که عدهای از روی نادانی ایرانیان قبل از اسلام را وحشی، بیتمدن و بیفرهنگ بدانند.
این استاد دانشگاه با ابراز نارضایتی نسبت به نبود عرق ایرانی در عربهای ایران گفت: زمانی که عربها، زنان و دختران ایرانی را بین خود تقسیم کردند، فرزندانی از آنها بهوجود آمدند که عربهای امروز ایران را تشکیل میدهند؛ اما آنها بدبختانه هیچگونه اندیشه ایرانی بودن ندارند.
دکتر رضایی درباره علتهای ناآشنایی ایرانیان با پشینه فرهنگی و تاریخی خود عنوان کرد: متاسفانه نویسندگان ما از ابتدای ورود اسلام به ایران همواره سعی داشتهاند به اسلام، پادشاهان، تمدن و تاریخ بعد از اسلام بپردازند. هیچگاه از دیرینگی ایرانیان سخنی به میان نیامده، تنها در برخی موارد آنها به صورت جزیی اشارهای شده است. باید بگویم امروزه به این مساله خوشبینم؛ زیرا نویسندگانی مانند دکتر �علی سامی� ، �حمید نیرنوری� و �دکتر ضیایی� با تالیفات خود به من امیدواری میدهند. تمام کوششهای ما این است که ایران باستان را زنده کنیم و به دنیا بشناسانیم که مردمانی تیزهوش، دانا، هنرمند و متمدن بودهایم؛ اما به هر حال موضوع رسیدگی کم به فرهنگ دیرینه ما همچنان ملموس است.
وی از میزان تاثیرگذاری دین اسلام بر آیینها و سنتهای ایرانی سخن گفت و افزود: اسلام، ملیت و نژاد ما را به کلی تحت تاثیر قرار داد. ما ملتی بودیم که از بیش از هشت هزار سال پیش نه بتپرست، که دیندار بوده و سه اصل هوند، هوخت، هورشت (اندیشه، گفتار و کردار نیک) را به کار میبستیم و جملهی �خش نهدره اهورهی مزدا� به معنای به نام خداوند بخشنده بخشایشگر را زرتشت به زبان جاری کرده بود که پنج هزار سال پس از او از زبان حضرت موسی �بشم هشم نسیی و نسلیه� و در نهایت توسط حضرت محمد (ص) جاری شد. ضمن آنکه مردم آن زمان همانند امروز پنج گاه نماز میخواندند و وضو میگرفتند. اما پس از مدتی ایرانیانی که عرق ملی در وجودشان بود با الهام از آیین زرتشتی دستورهای رسیده را تغییر دادند؛ مانند ریختن آب وضو از آرنج به پایین، درحالیکه 700 میلیون سنی در سراسر جهان عکس این عمل را انجام میدهند.
نویسنده کتاب اصل و نسب و دینهای ایرانیان باستان، با ابراز نارضایتی نسبت به اینکه ایرانیان باستان را به آتش پرستی متهم میکنند، گفت: ملت ایران به آنچه زرتشت دستور داده بود عمل میکردند و آن قرار دادن نور و روشنایی به عوان سو (قبله) خود و نماز خواندن به سوی آن بود. همچنانکه خداوند در قرآن چندین جا خود را نور معرفی کرده است ، یا حضرت موسی با خدایی به ظاهر آتش سخن میگوید.
وی در ادامه بر لزوم حفظ هویت ایرانی تاکید کرد و اظهار داشت: باید این کار توسط جوانان انجام و به جهانیان شناسانده شود. متاسفانه آقای خاتمی به یونان میرود و میگوید تمدن دنیا از یونان است و با این سخنان ایران را زیر سؤال میبرد؛ در حالیکه مسلم است هنگام حمله اسکندر به ایران و شکست داریوش سوم، تمامی کتابخانههای بزرگ ایران به آتش کشیده میشود. اسکندر، کتابهای نجوم، طب، ریاضی و ... را جدا کرده و بقیه را میسوزاند. بعد کتابها را به یونانی ترجمه میکند، از برکت علم و دانش ما افلاطونها و ارسطوها بهوجود میآیند و بدبختانه تمدن ما به اسم یونان تمام میشود. ولی ما هویت خودمان را بهدست آوردیم و به خواست خداوند هر چه زودتر در سالهای آینده، به هویت کامل خود پی خواهیم برد و به دنیا خواهیم شناساند که تمدن دنیا از ماست.
رضایی با بیان این مطلب که روزی فرا خواهد رسید که رسوم گذشته خود را عملا انجام دهیم، یادآوری سنتها و آیینها را برای زنده نگه داشتن آنها کافی ندانست و گفت: باید به هویت پیشین خود پی برده و عمل کنیم.
وی از دزدیده شدن بسیار اشیای تاریخی طی ماههای اخیر سخن گفت و افزود: باید میراث فرهنگی در اختیار کسانی قرار گیرد که به واقع ایرانی باشند، به ایران بیندیشند و از اشیای تاریخی مانند جان خود محافظت کنند.
همچنین برای هر شیء تازهای که یافت میشود از من و امثال من بخواهند درباره آن کاوش کرده ، جستارهایی بسیار بنویسیم. اما متاسفانه هیچگونه کوششی در زمینه میراث فرهنگی به عمل نیامده است