مطالب خواندنی و دانلود فایل و موسیقی
مطالب خواندنی و دانلود فایل و موسیقی

مطالب خواندنی و دانلود فایل و موسیقی

وبلاگ جوانان

قیامت

خواب دیدم قیامت شده است.
هرقومی را داخل چاله‏ای عظیم انداخته و بر سرهر
چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ی ایرانیان.

خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبید این چه
حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگمارده‏اند؟»

گفت:
«می‌دانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم
یا چاله.»
خواستم بپرسم: «اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم
بالا رفتن کند...» نپرسیده گفت: گر کسی از ما، فیلش یاد هندوستان کند خود
بهتر از هر نگهبانی لنگش کشیم و به تهِ چاله باز گردانیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد