مطالب خواندنی و دانلود فایل و موسیقی
مطالب خواندنی و دانلود فایل و موسیقی

مطالب خواندنی و دانلود فایل و موسیقی

وبلاگ جوانان

نوشته هایم ...

نوشته های درهمو برهم مرا مسخره نکن


که این نوشته ها لحظه به لحظه به یاد تو


نوشته شده است


****


یه گوشه مینشینم و


با فیلتر سیگارهایم اسم تو را مینویسم


****



هر شب چشمانم به یاد تو هوای باریدن


میکنند اما میدانم هوای چشمان تو  آفتابی ست







دفتر غم

پاییز!؟

فصلی بود که عاشق تو شدم

عشق تو هم مثل گذر فصل ها بود

چه زود برگ های محبتت خشک شد

****

تنهایی!؟

دیگر چه میخوای از جانم، رهایم کن ...

تنهایی: فکر اینجاشا هم باید میکردی

وقتی دست دوستی به من دادی ...!


****

وقتی به یادت می افتم

گم می شوم در خاطراتت

دلتنگ می شوم به یادت ...

داستان بسیار جالب پسر باکلاس و مزدا323 ! (حتما بخوانید)

                                          داستان بسیار جالب و جدید   


مزدا 323 قرمز رنگ، تا به نزدیکی دختر جوان رسید به طور ناگهانی ترمز کرد . خودرو چند قدم جلوتر از دختر جوان از حرکت ایستاد ، اما راننده، خودرو را به عقب راند، تا جایی که پنجره جلو دقیقا روبروی دختر جوان قرار گرفت . این اولین خودرویی نبود که روبروی دختر توقف می کرد ، اما هریک از آنها با بی توجهی دختر جوان ، به راه خود ادامه می دادند


در ادامه مطلب خوانید


 

ادامه مطلب ...

داستان عاشقانه بسیار زیبا و غمگین ( حتما بخوانید )(نخونی از دست دادی)



http://s4.picofile.com/file/7969865371/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1_%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87_%D9%88_%D8%BA%D9%85%DA%AF%DB%8C%D9%86.bmp

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.

                                                                    در ادامه بخوانید

  ادامه مطلب ...

3 پند لقمان به پسرش

روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.

اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری

دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی
و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی

پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این

 
 کارها را انجام دهم ؟!


در ادامه مطلب بخوانید
 
ادامه مطلب ...

داستان خیلی زیبا از دختر وپسر

   

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید

چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

دلیلشو نمیدونم …اما واقعا”*دوست دارم

تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی… پس چطور دوستم داری؟

چطور میتونی بگی عاشقمی؟

من جدا”دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم


در ادامه مطلب بخوانید
ادامه مطلب ...

سخن ... و بزرگی خدا...


ز گابریل گارسیا مارکز می پرسند : اگر بخواهید یک کتاب صد صفحه ای در مورد امید بنویسید، چه خواهید نوشت ؟

در ادامه مطلب خوانید
ادامه مطلب ...

عاشقا...




در ﺗﻨﮫﺎﯾﯽ ﻣﻦ ھﻤﯿﺸﻪ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﺮای ﺧﻮاﻧﺪن ھﺴﺖ .
در ﺗﻨﮫﺎﯾﯽ ﻣﻦ اﺷﮏ ھﻤﭽﻮن ﻣﺮوارﯾﺪی ﻣﯽ درﺧﺸﺪ .
ﻣﻦ ﺗﻨﮫﺎﯾﯽ ﺧﻮد را دوﺳﺖ دارم .
ﭼﻮن ﺑﺎ وﻓﺎﺗﺮﯾﻦ ﯾﺎری اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺗﻤﺎم زﻧﺪﮔﯽ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده ام

متن های عاشقانه و پند اموز




بـــرای فـــرامـوش کــردنــَـت ، هـَــر شــَـب آرزوی آلـزایـمـــر مـی کنـــَـم ...

خــوش بــه حــالِ تـو ..

کــه وقتــی " او " آمـــد .. بـدونِ هـیـــچ دردِ ســَــری ،

فـــرامــوشـــَـــــم کـــَــردی ...!

متن های عاشقانه و پند اموز

موضوع انشاء: در آینده می خواهید چه کاره بشوید؟

به نام خدا

من می‌خواهم در آینده شهید بشوم. برای این که…


در ادامه مطلب بخوانید

  ادامه مطلب ...

متن تنهایی (2)


کاش بودم تک محصل درکلاس عشق تو ،عشق من لبریزمی شد ازمحبتهای بی پایان تو







نگاهت را بدزد . . .
تو دزد شوی بهتر است تا من عاشق!
تو را شاید "حد" زنند!
اما درد عاشقی را "حد"ی نیست...






تاریکی را بهانه نکن!
مدتهاست که بسته ایی
چشمانی را
که گاهی
مرا هم می دیدند...





ارزوی اینروزهام اینه روزی برسه که نوشته های تنهاییم و دلتنگیم دیگه لایک نخوره و
 کسی مثه من تو این دنیا غصه نداشته باشه که برای تسکین درداش بامنه تنها و دلشکسته
همدردی کنه.خدایا دل من که شکست مارو که ازهم جدا کردن حداقل مراقب بقیه بنده هات باش مثه من نشکنن. امین





وقتى صداى خرد شدنت آواى دلگیرى براى عابران باشد, دیگر چه فرقى میکند که یک روز برگ سبز کدامین درخت بوده ای؟!





همه میگفتند من و تو همدیگرو رها کنیم چون به درد هم نمیخوریم اما نمیدونستن که ما همدیگرو واسه دردهامون نمیخواستیم...






عشق من از وقتی رفتی
دیگه نمی دونم خوشحال باشم یا ناراحت
بخندم یا گریه کنم
خیلی چیزا دیگه برام اهمیت ندارن
اینکه کدوم لباسو بپوشم برای بیرون رفتن
کی برم ، کی بیام ، کجا برم ، کارم چی می شه ، حال خونوادم خوبه یا نه
شب بیرون نمونم ، سیگار نکشم
کجا برای نهار یا شام با هم بریم که خوش بگذره
کدوم کافی شاپ
جاهایی که آرزوشو داشتیم با هم بریم
دیگه حتی نمی خوام مواظب خودم باشم و قرص اعصاب نخورم
تو که خوب و خوشی بی من؟؟؟؟؟





اینطور قــَبولـــ نیستـــــ، چــِشمانــَتــــــ را زَمینــــ بــُگذار، دَستـــِ خالیـــــ بــِجـَنگیـــمــــ..!:





اَبروهایــــِ مـَردانهــــ اَتـــــ را دوستــــ دارَمــــ وَقتیـــــ بهـــــ اِسمــــِ غـِیرَتــــ دَر هـَمــــ تــَنیدهــــ میشــَود..






مـــــــــــــــــــــرد خوب....
باید لااقل یک قصـــــــــــــــــــــه آرام بلـــــــــد باشه ...
برای وقـــــت هایی که عشــــــــــــــــــــقش بی قـــــراره و نمی خواد از
بی قراری هــــــــاش حرف بزند ...
برای وقــــــت هایی که عشـــــــــــــــــقش لــــج می کنه ...
بـــــــــــــــــــهانه می گـــــیره ...
بغـــــــــــــــض می کنه ...
قــــــــــــــــــهر می کنه ...
بـــــــــــــــــــرای وقت هایی که عشــــــــــــــــــقش بــــچه میشــــه..







دلــم حـضـور مــردانــه می خــواهــد
...نـــه اینـکـه مــرد بــاشـد
، نه
...مــــردانــه بـاشـد،
حــرفـش...
قــولــش...
فــکــرش...
نـگـاهـش...
قـلـبـش...
و ...آنــقــدر مــردانــه
کـه بـتـوان تا بـیـنهـایــت دنـیــا بـه او اعـتــمــاد کــرد






متنفرم ازسخنانی که به دوست داشتن ختم بشه ,
متنفرم از اشک هایی که به خاطر دوست داشتن ریخته,
متنفرم از روز آشنایی با تو,
متنفرم از روزی که به تو علاقه مند شدم,
متنفرم از این عشق افراطی از افکاری که به تو ختم میشه,
متنفرم از سکوت پر معنایت,
متنفرم از احساسی که به تو دارم,
متنفرم از این که نمی توانم از تو متنفر باشم,
متنفرم به خاطر روزهایی که به یاد تو گذراندم,
متاسفم به خاطر همه چیز هایی که در دل داشتم و بیرون نریختم,
متاسفم به خاطر سکوتم,
متاسفم به خاطر عشق یکطرفه ام به تو و به خاطر تنفرم,
متاسفم که دوستت داشتم...دارم...وخواهم داشت







کاشکی یکی بود که فقط با یکی بود …





ﯾﻪ ﺳﺮﯾﺎ ﺁﻏﻮﺷﺸﻮﻥ ﺩﯾﮕﻪ “ﺑﻐﻞ” ﻧﯿﺴﺖ!!!
ﺗﻮﺍﻟﺖ ﻋﻤﻮﻣﯿﻪ …

متن تنهایی

من دیوانه نیستم
فقط کمی تنهایم
همین!
چرا نگاه می کنی؟
تنها ندیده ای؟
به من نخند
من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم…





چه قدر سخت است که با آشنا ترینت بیگانه باشی...





باهام بد حرف زدی خوردم کردی بهت هیچی نگفتم سکوت کردم....
یاد اون زمانایی افتادم که برات تازگی داشتم و با شیطوونیام دلتو
 آتتش میزدم و جلو دوستام و دوستات خوردت میکردم.
حق داشتی تلافی کنی...





هروقت دیدی انسانهای کوچک سایه ی بزرگ دارند بدان که غروب آفتاب نزدیک است !
 و من صبح را دوست دارم .! و اگر یک روز شاد بودی آرام بخند تا غم بیدار نشود واگر
یک روز غمگین شدی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود ! و من امید را دوست دارم .
 برای خاطرزندگان شاد باش . همین ! یاحق





_ ســــــــــــــــلامتی اونایی که خیلی تنهان نه این که نمیتونن با کسی باشن فقط دلشون نمیخواد با هر کسی باشن



زندگی در اعماق عادت ها هیچ فرقی با مرگ ندارد من خیلی وقته بی تو مرده ام فقط معنای مرگ را نمیدانستم





سایه ی سرد
که نگاهت دارد با دله من
و دل بیچاره ی من
که از قصه و تنهایی و بیکس بودن پوسیده
سمعکت را بگذار
شاید اینبار دله من دریابی
که با حرفه تو ساخت
مشکند در هم و باز
من عاشقی و مهر تو در سر دارد
عشق من غصه نخور
من به این بیچارگی عادت دارم






چاق باش...
لاغرباش....
کوتاه باش....
بلندباش...
کچ باش...
بی سوادباش...
پروفسورباش....
اما تورو خدابی شعور نباش....
شعورداشته باش!!!
شعور محبت دیدن!!!
شعورمحبت کردن!!!





من ویران شده یاد و خیالت هستم ...
یادم نکنی باز به یادت هستم ...





هواى فاصله سرداست؛ من از کلاف دلم برایت خیالى گرم مى بافم...




خوب به چشمهایش نگاه کنید ... از نزدیک!
دستانش را بگیرید!
آنقدر نزدیکش باشید که گرمای نفس هایش را حس کنید!
خوب عطرش را بو بکشید!
موقع بوسیدنش از ته دل ببوسیدش... از ته دل ببوییدش ... از ته دل لمسش کنید!
... از ته دل نگاهش کنید ... از ته دل صدایش کنید!
از تمام لحظات با هم بودن نهایت استفاده را بکنید!
روزی می رود ...
و حسرت همه ی اینهایی که گفتم در دلتان می ماند




باران که می بارد... همه چیز دوباره تازه میشود درست مثل داغ نبودن تو....



وقتی یکیو دوس داری ناخودآگاه از بقیه آدمایی که دورتن فاصله میگیری...
 آخرش یه جایی به خودت میای میبینی نه اون آدما واست موندن نه اون یه نفر...!






خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری …
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !
و من …
فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که …
خیلی دوستش دارم خیلی !





دلایل بودنم را مــــــــرور میکنم هر روز!
هر روز از تعدادشان کــــــــم میشود!
آخرین باری که شمردمشان
تنها یک دلیل برایم مانده بود..!
آنهــــــــــم دیدن تو بود !!





مدت زیـــادی گذشــت امــا بدان...
تا آخــر عمر...
درگیر من خواهــی بود!
و تظـــاهر می کنی...
نیـسـتـــی..
مقایسـه، تو را از پا در خواهد آورد...
"مـــن"
می دانـم به کجـای قلبـت شلیـک کــرده ام...
"تـــو"
دیـــگـر خوب نخواهی شد... !!





چه اشتباه بزرگی میکنم.. که من اینجا برای تو میگریم و تو.... دور از من قهقه میزنی




اگه قلبت سنگ بشه دلم پره درد می شه/اگه بری از پیشم مثل یه سنگ
 خوشک می شم / اگه دستات تو دستام نباشه دنیا رو دنبالش می گردم!






تنهایم را به که بگویم وقتی همه به فکر خودشاننن...




امشب غــم هــا
برایـم مهــمانــی گــرفتــه انـــد
و مـــن میخــواهـــم بتــرکـانــم
همــه ی بغــض هایـــم را ...





بعضـی ها گـریه نمی کنند !
اما ..
از چشــم هایشان معلوم است ،،
که اشکـــی به بزرگی یک سکــوت !!
گــوشه ی چشمشان به کمیـــن نشسته !





خدایا ... شبیه بادکنکی شده ام ..
ازبغضهایی که به اجبار فرو داده ام...
التماست میکنم ...
فقط یک سوزن!
تکه تکه شدنم با خودم !!!